سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
گرافیک
برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد ، چون بر این باورند :یا راهی خواهم ساخت یا راهی خواهم یافت.
یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 11:10 صبح ::  نویسنده : نادی

 

راز ونیاز...!
روزی مجنون از میان سجاده مرد نمازگزاری عبور کرد.مرد نماز را بشکست گفت:در حال راز و نیاز با خدا بودم، تو چگونه این رشته را بریدی؟مجنون لبخندی زدو گفت:من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی..




موضوع مطلب : راز و نیاز, مجنون, چقدر سر نماز حواسمون به خداهست, آیا به خدا فکر میکنیم یا به گرفتاری روزگارمون