حکایت تله موش...

		گرافیک برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد ، چون بر این باورند :یا راهی خواهم ساخت یا راهی خواهم یافت. حکایت تله موش.... یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 11:15 صبح :: نویسنده : نادی حکایت تله موش... موشی درخانه ای، تله موشی دید.به مرغ و گاو و گوسفند خبرداد.همه گفتند: تله موش مشکل توست، به ما کاری ندارد.از قضا ماری درتله افتاد و زن خانه را گزید. مرغ را کشتند و با آن برایش سوپ درست کردند، گوسفند را کشتند برای ناهار عیادت کنندگان، زن فوت کردو گاو را کشتند برای مجلس ترحیم و در تمام این مدت، موش از سوراخ می نگریست و می گریست...! موضوع مطلب : موش, به فکر خود بودن نظر بدهید درباره وبلاگ منوی اصلی صفحه نخست ATOM عناوین مطالب نقشه سایت آخرین مطالب تکنیک زیبای ویترای نقاشی(تکنیک رنگ روغن) پوستر به سبک تایپو گرافی سبک طراحی پوستر ایران... لیست آخرین مطالب آرشیو وبلاگ نمونه طرح های کودکانه در خصوص ویترای پارس...شعری دروصف شیراز.... مناجات با خدا حکایت تله موش... تاجر و همسرانش... گاهی.... راز و نیاز... سخن با شیطان... حکمت خدا برای گنجشک...! آرامش دل مغضوب ترین افردا نزدخدا..؟ اندوه مادر عشق اردیبهشت 92 پیوندها بی نشانه جاده های مه آلود هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir ) Manna غزلیات محسن نصیری(هامون) تینا!!!! بهار عشق مهندسی متالورژِی قالب وبلاگ کسب درآمد از تبلیغات تبدیل وبلاگ به سایت مدل لباس تبلیغات کلیکی تبلیغ ایرانی چت روم لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 15 بازدید دیروز: 5 کل بازدیدها: 102509