سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
گرافیک
برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد ، چون بر این باورند :یا راهی خواهم ساخت یا راهی خواهم یافت.
یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 11:10 صبح ::  نویسنده : نادی

 

راز ونیاز...!
روزی مجنون از میان سجاده مرد نمازگزاری عبور کرد.مرد نماز را بشکست گفت:در حال راز و نیاز با خدا بودم، تو چگونه این رشته را بریدی؟مجنون لبخندی زدو گفت:من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی..




موضوع مطلب : راز و نیاز, مجنون, چقدر سر نماز حواسمون به خداهست, آیا به خدا فکر میکنیم یا به گرفتاری روزگارمون
یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 11:8 صبح ::  نویسنده : نادی


گاهی...

گاهی گمان نمی کنی ولی میشود.گاهی نمی شود که نمی شود، گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است، گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود، گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست، گاهی تمام شهر گدای تو می شوند..




موضوع مطلب : گاهی میخندی, گاهی گریه میکنی, گاهی دنیا به کام توست, گاهی همه چیز برعلیه توست
یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 11:7 صبح ::  نویسنده : نادی

مغضوب ترین مردم نزد خدا دو دسته اند:


1- کسی که خداوند او را به حال خود واگذاشته و از راه راست دور افتاده باشدو دل او شیفته ی بدعت است و مردم را گمراه کرده و به فتنه انگیزی می کشاندو راه رستگاری را فراموش کرده است.
2- کسی که مجهولاتی بهم بافته است و درمیان انسان های نادان جایگاهی پیدا کرده است و در تاریکی های فتنه فرو رفته و از مشاهده ی صلح و صفا کور است و آدم نماها او را عالم می نامند.




موضوع مطلب : مغضوب ترین افراد, نزد خداوند, عالم دروغین, انسانهای گمراه
یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 11:3 صبح ::  نویسنده : نادی

خداوندا :این عزت بس که بنده ی تو باشم و این فخرم بس که پروردگارم تو باشی.تو چنان  هستی که دوست دارم ، مراچنان کن که دوست داری.

خداوندا : چشمی عطا فرما تا زیبایی های جهان را ببینم و گذشتی که با دشمنانم در صلح بمانم و ایمانی تا از ترس بر کنار باشم و عزمی که همیشه بر تو تکیه کنم و عقلی که از خود نگویم و معنویتی که زندگی را پرمعنا سازم.

خداوندا : توفیقی عطا فرما تا شکر داده ها و نداده های تورا بجا آورم و از زیاده طلبی بپرهیزم و بینشی عنایت فرما که حق از باطل را تمیز دهم و فراستی که هرگز به بیراهه نروم.

خداوندا :اگر چه گناه من افزون است اما عفو تو از حد بیرون است و آنچه امروز در دست من است ، ندانم روزی کیست و آنچه روزی من است ندانم در دست کیست.

خداوندا : راهی نمی بینم، آینده پنهان است اما مهم نیست...همین کافیست که تو راه را میبینی و من تو را ....

خداوندا:حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن تا درهایی را که به سویم می گشایی، ندانسته نبندم و درهایی را که می بندی به اصرارنگشایم.

خداوندا : شکرت  را بجا می آورم برای لحظه های بد زندگی ام ،  زیرا به من رخصت می دهی تا خودم لحظه های خوبم را بسازم.

خداوندا : مرا ببخش به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبود.

خداوندا : مرا یاری کن تا فرزندانم را خوب تربیت کنم.

به دنبال خدا

به دنبا ل خدا نگرد...

خدا در بیابان های خالی از انسان نیست..

خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست..

به دنبالش نگرد، خدا درنگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست ،

خدا در قلبی است که برای تو می تپد،

خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد.

خدا آنجاست ،در جمع عزیز ترین هایت،

خدا دردستی است که به یاری می گیری،

در قلبی است که شاد می کنی و در لبخندی است که به لب می نشانی.




موضوع مطلب : مناجات, خدا, تنهایی, لبخندی, قلبی, لب, تربیت, الحمدالله, شکر, سپاس از آن خداست
یکشنبه 92 اردیبهشت 15 :: 10:58 صبح ::  نویسنده : نادی

تاجر و همسرانش

روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت.زن چهارم را ازهمه بیشتر دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران  قیمت می آراست .

و با غذاهای خوشمزه پذیرایی می کرد.بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد.زن  سومش را هم خیلی دوست داشت.و به او افتخار می کرد.پیش دوست هایش اورا برای جلوه گری می برد.گرچه واهمه شدیدی که روزی او با مرد دیگری برودو تنهایش بگذارد.واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست داشت.او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود.مرد در هرمشکلی به او پناه می برد و او نیز به تاجر کمک میکرد تا گره از کارش بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید.
اما زن او ل مرد، زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود، اصلا مورد توجه مردنبود.با  اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود، اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس  میکردو تقریبا هیچ توجهی به او نداشت.

ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

<   1   2   3   4   >